تقدیم به آنان که ردای زمینی پوشیدند
هنوز روی سنگر فرش های سنگر بوی نان تنورت می آید و زخم های التیام یافته های مرهم و دستان پینه بسته ی تو را نشان می دهد.
هنوز پشت برادرانت به هوای بدرقه هایت گرم است و امیدشان به نگاهت زنده.
هنوز تکه های چادرت روی سیم های خاردار سیاهی چشمان خسته ات را تداعی می کند.
هنوز نخل های سر بریده، سر به زانوی تو، آرام سوگواری می کنند.
هنوز رزمندگان پشت مکتب خانه ات ایستاده اند تا درس ایثار و مقاومت بیاموزند.
هنوز لاله ها، ابر آسمان تو را می طلبند تا به قطره باران هایش جان گیرند.
هنوز تو، تو هستی، و آسمان جای پایت را بوسه می زند