موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 عشق آسمانی[0]

 
شهیده مریم فرهانیان تولد : ۲۴ /10/ ۱۳۴۲ محل تولد : آبادان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی تاریخ شهادت : ۱۳ /5/ ۱۳۶۳ محل شهادت : گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن محل دفن : گلزار شهدای آبادان

     
 ویرایش  
منوی اصلی
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :8
  • بازدید دیروز  : 6
  • کل بازدید : 44433
  • تعداد کل یاد داشت ها : 14
  • آخرین بازدید : 103/2/30     ساعت : 9:57 ص
شهیده مریم که بود

به مریم فکر میکنم … به اعمالش، افکارش، اعتقاداتش، نگاهش به دنیا و آخرت، به حرفهایش …

در جواب دوستش که به او گفته بود: خوش به حالت آن دنیا برادر شهیدت شفاعتت را میکند، میدانی چه جواب داده‌بود؟ گفته‌بود: <میخواهم در آن دنیا خودم چراغ به‌دستم باشد، به امید دیگران نمیتوان نشست>! مریم چه‌ها که نکرده بود با خودش … فقط خودش میداند و خدای خودش … خدایی که او را در اوج جوانی به میهمانی ملکوتی‌اش دعوت کرده‌بود … در 21 سالگی …

وصیتنامه مریم را خوانده‌ای؟ … تک‌تک وصیت نامه‌اش هزاران هزار حرف دارد برای گفتن … بخوانش: < قدر این رهبری را بدانید و همواره پشت سر او باشید. از امام پیروی کنید. به پیام‌ها و فرمان‌ها و دستورات اسلامی امام توجه کنید و سعی کنید که از هر کلمه امام درس بگیرید. امام را تنها نگذارید. این هوای نفس را که امام از آن صحبت و سعی می‌کند که آن را از وجود ما بزداید، شما هم سعی کنید که در این راه موفق شوید. سعی کنید که خود را بشناسید که اگر خود را بشناسید، خدا را شناخته‌اید. در هیچ کاری خدا را از یاد نبرید و همواره به یاد خدا باشید و با هم به مهربانی رفتار کنید.

امام‌زمان را از یاد نبرید. همواره در فکر امام‌زمان باشید.

مریمم چقدر امام زمان را می شناختی؟ چگونه به امام زمان فکر میکردی؟

مریم عزیزم کمکم کن امام زمان(عج)را بشناسم و همواره به فکر او باشم

مریم عزیزم کمکم کن همونطور که خودت نوشته ای درقیامت پیش خدا سرافکنده نباشم






        
هنوز...

تقدیم به آنان که ردای زمینی پوشیدند

هنوز روی سنگر فرش های سنگر بوی نان تنورت می آید و زخم های التیام یافته های مرهم و دستان پینه بسته ی تو را نشان می دهد.

هنوز پشت برادرانت به هوای بدرقه هایت گرم است و امیدشان به نگاهت زنده.

هنوز تکه های چادرت روی سیم های خاردار سیاهی چشمان خسته ات را تداعی می کند.

هنوز نخل های سر بریده، سر به زانوی تو، آرام سوگواری می کنند.

هنوز رزمندگان پشت مکتب خانه ات ایستاده اند تا درس ایثار و مقاومت بیاموزند.

هنوز لاله ها، ابر آسمان تو را می طلبند تا به قطره باران هایش جان گیرند.

هنوز تو، تو هستی، و آسمان جای پایت را بوسه می زند






        

                 حجاب

تو ای خواهرم

حجابت مادر پاکی هاست......

چشمان خواهر شهیده ام به توست

همچون مریم ام پاک باش....                      

 






        

     

                                            تیری مسموم از تیرهای شیطات

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

« نـگاه [شهوت آلود] ، تیـــری مسموم از تیرهای شیـطان است و چه بسا نگاه شهــوت آلودی که حســرتی طـــــولانی بر جای مــی‌ گذارد»                    

 






        
خدا می داند

"خدا می داند"خدا می بیند" تکیه کلامش بود.

استثنایی نبود ولی خودساخته بود.

از بچگی زرنگ و نترس بود.از دیوار راست بالا میرفت با این خصوصیات نماز شبش ترک نمی شد بعد از شهادت مهدی شدیدتر هم شد.

کارهای زنانی مثل مریم باعث شد آن نگاه سابق به زنان تغییر یابد.

ارادت عجیبی به حضرت زینب"س" داشت و باشنیدن روضه اش حالش دگرگون می شد.

وقتی می رفت منزل شهدا می نشست ظرف می شست و کار منزل را انجام می داد و اینجوری نبود که مددکاری با تشریفات باشد که بیاید گزارشی بگیرد و برود.

مددکار بود و در راه برآوردن خواسته ی یک مادر شهید" شهید شد.

 






        
<      1   2   3      >